زندگینامه حسین پناهی
تاريخ : دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:, | 8:44 | نویسنده : علیرضا احمدی

 

حســـــــــــــــین پنــــــــــــــــاهی 

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 

 
 
حسین پناهی

[[پرونده: 

پرونده:Hosein Panahi.jpg

حسین پناهی

[۱]|220px]]

زمینه فعالیت شعر، نویسندگی، بازیگری، کارگردانی
ملیت ایرانی
تولد ۶ شهریور ۱۳۳۵
روستای دژکوه، شهرستان کهگیلویه، ایران
والدین ماه کنیز، علی‌پناه پناهی
مرگ ۱۴ مرداد ۱۳۸۳ (۴۸ ساله)
تهران
محل زندگی تهران
مدفن سوق، شهرستان کهگیلویه، ایران
پیشه بازیگر، کارگردان، نویسنده، شاعر
سال‌های فعالیت ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۳
فرزندان لیلا پناهی
آنا پناهی
سینا پناهی
وب‌گاه رسمی وب سایت رسمی حسین پناهی
صفحه در وب‌گاه IMDb
صفحه در وب‌گاه سوره

حسین پناهی دژکوه (زادهٔ ۱۳۳۵ دژکوه – درگذشتهٔ ۱۳۸۳ تهرانشاعر ونویسنده وکارگردان و بازیگر ایرانی و از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود.وی پس از انقلاب به عضویت در سپاه پاسداران اهواز در آمد اما پس از آغاز حمله عراق به ایران به صادق آهنگران می گوید: «من اصلا روحیه این مسائل را ندارم» ، به همین جهت به تهران آمد و به عرصه هنرپیشگی مشغول شد.[۲]

محتویات

  [نهفتن

زندگی نامه [ویرایش]

جوانی [ویرایش]

حسین پناهی در ۶ شهریور ۱۳۳۵ در روستای دژکوه از توابع شهر سوق از توابعشهرستان کهگیلویه در استان کهگیلویه وبویراحمد زاده شد. پس از اتمام تحصیل در بهبهان به توصیه و خواست پدر برای تحصیل به مدرسهٔ آیت‌الله گلپایگانی رفت و بعد از پایان تحصیلات برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگی‌اش بازگشت. چند ماهی در کسوت روحانیت به مردم خدمت کرد تا اینکه زنی برای پرسش مساله‌ای که برایش پیش آمده بود پیش حسین رفت و از حسین پرسید که فضلهٔ موشی داخل روغن محلی که حاصل چند ماه زحمت و تلاشم بود افتاده‌است، آیا روغن نجس است؟ حسین با وجود اینکه می‌دانست روغن نجس است(روغن محلی معمولاٌ در تابستان از حرارت دادن کره بدست می آید و در هوای آزاد و با توجه به گرم بودن هوا در تابستان روغن همیشه به صورت مایع است) ، ولی این را هم می‌دانست که حاصل چند ماه تلاش این زن روستایی، خرج سه چهار ماه خانواده‌اش را باید تامین کند، به زن گفت نه همان فضله و مقداری از اطراف آنرا در بیاورد و بریزد دور، روغن دیگر مشکلی ندارد. بعد از این اتفاق بود که حسین علی رغم فشارهای اطرافیان، نتوانست تحمل کند که در کسوت روحانیت باقی بماند. این اقدام حسین به طرد وی از خانواده نیز منجر شد. حسین به تهران آمد و در مدرسهٔ هنری آناهیتا چهار سال درس خواند و دوره بازیگری و نمایشنامه‌نویسی را گذراند. وی در تهران درگذشت.

دوران حرفه‌ای بازیگری [ویرایش]

پناهی بازیگری را نخست از مجموعه تلویزیونی محله بهداشت آغاز کرد. سپس چند نمایش تلویزیونی با استفاده از نمایشنامه‌های خودش ساخت که مدت‌ها در محاق ماند.

با پخش نمایش «دو مرغابی در مه» از تلویزیون که علاوه بر نوشتن و کارگردانی خودش نیز در آن بازی می‌کرد، خوش درخشید و با پخش نمایش‌های تلویزیونی دیگرش، طرف توجه مخاطبان خاص قرار گرفت.

نمایش‌های دو مرغابی در مه و یک گل و بهار که پناهی آنها را نوشته و کارگردانی کرده بود، بنا به درخواست مردم به دفعات از تلویزیون پخش شد. در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد، او یکی از نوآورترین نویسندگان و کارگردانان تلویزیون بود.

به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوصی که از رفتارش می‌بارید و طنز تلخش بازیگر نقش‌های خاصی بود. اما حسین پناهی بیشتر شاعر بود. و این شاعرانگی در ذره‌ذره جانش نفوذ داشت. نخستین مجموعه شعر او با نام من و نازی در ۱۳۷۶ منتشرشد، این مجموعهٔ شعر تاکنون بیش از شانزده بار تجدید چاپ شد و به شش زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده‌است.

مرگ [ویرایش]

وی در ۱۴ مرداد ۱۳۸۳ و در سن ۴۹ سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت و در قبرستان شهر سوق به وصیت خود ایشان فقط به خاطر اینکه مادرش در آنجا دفن شده‌است، به خاک سپرده شد.

نمایی از مقبره حسین پناهی درشهر سوق(کهگیلویه)

سال‌شمار وقایع مهم زندگی [ویرایش]

حسین پناهی در ۶ شهریور ۱۳۳۵ (برابر با ۲۸ اوت ۱۹۵۶) در روستای دژکوه در استان کهگیلویه و بویراحمد چشم به جهان گشود. پدرش علی‌پناه و مادرش ماه‌کنیز نام داشت.

۱۳۴۱

رفتن به مکتب خانه دژکوه

۱۳۴۵

اتمام دوره ابتدایی

۱۳۴۶

ترک دژکوه، رفتن به سوق
خواندن کلاس ششم

۱۳۴۷

رفتن به بهبهان و گرفتن سیکل

۱۳۵۱

رفتن به قم و طلبگی

۱۳۵۴

رها کردن درس حوزوی
سفر به شوشتر و یکسال آموزگاری در آن شهر

۱۳۵۵

اقامت در اهواز و اشتغال به شغل‌های مختلف

۱۳۵۶

بازگشت به روستای دژ کوه و ازدواج. نام همسر شوکت

۱۳۵۷

رفتن به اهواز و کار در کتابخانه‌ای در آن شهر
تولد فرزند نخست (لیلا)

۱۳۵۹

رفتن به جبهه و فعالیت در بخشهای فرهنگی
تولد دومین فرزند (آنا)

۱۳۶۰

مهاجرت به تهران
سکونت در یکی از مقبره‌های خصوصی امامزاده قاسم به مدت یک سال
عضویت در گروه تئاتری آناهیتا

۱۳۶۱

نخستین تجربه‌های نمایشنامه‌نویسی
نوشتن یک گل و بهار
کارگردانی نمایشنامه خوابگردها

۱۳۶۲



  • بوم اف
  • فروش لینک